به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۹۱

ماه اسفند ، ماه حادثه های تلخ وشیرین ١۴ و ٢٩ اسفند،
و اشاره به برخی از نطرات و عقاید دکتر مصدق
بمناسبت چهل و ششمين سالگرد درگذشت دکترمصدق
دکتر منصور بيات زاده
تا قبل از ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور دولت استعمارگر انگلیس از طريق شرکت  نفت «بريتيش پتروليوم» (ب ـ پ)، نه تنها ذخائر نفتی ايران در جنوب کشور را چپاول و غارت می کرد، بلکه با بوجود آوردن شبکه سياسی ای در ايران ، توانسته بود دولتی در دولت بوجود آورد.

مبارزات استقلال طلبانه مردم ايران برهبری دکترمصدق  عليه نفوذ سياسی دولت استعمارگر انگليس در ايران ، موفق می شود با طرح پيشنهاد کميسيون نفت (مصوبه ١٧ اسفندماه ١٣٢٩)، مبنی بر ملی شدن صنعت نفت در سراسر ايران، در مجلس شورای ملی در تاريخ  ٢۴ اسفند ١٣٢٩ ، به تصويب نمايندگان آن  مجلس برساند و به قانون تبدیل نماید. آن قانون در تاريخ   ٢٩  اسفندماه ١٣٢٩ مورد تائيد نمايندگان محلس سنا نيز قرار می گيرد. در واقع با ملی شدن صنعت نفت، گامی مثبت  و بزرگ درجهت قطع نفوذ سياسی آن دولت و پايان دادن به چپاول ذخائرنفتی جنوب ايران برداشته می شود!

از سوی دیگر  دکتر مصدق  در ١۴ اسفند ١٣۴۵ بعد از آنهمه  رنج و محدوديتهای سياسی ـ اجتماعی که ايشان در طول مدت زمان بعد از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ ، از سوی رژيم شاه متحمل شده بود، فوت می کند. از این رو در تقويم سياسی مبارزات استقلال طلبانه و آزادیخوانۀ مردم ایران، ماه اسفند، ماهی ، به خاطر ماندنی است که  برای نيروهای طرفدار استقلال و آزادی و بويژه نيروهای مصدقی «اهميت و ويژگی سياسی خاصی »  پيدا کرده است.

در این رابطه ضرورت دارد و لازم است خاطر نشان گردد که اين « اهميت و ويژگی سياسی خاص »  مديون مبارزات مبارزين راستين آزادی و استقلال ، بخصوص طرفداران «راه مصدق» و اعضاء و هواداران «جبهه ملی ايران» و سازمانها و احزاب وابسته به آن «جبهه» می باشد که  بخاطر استمرار در مقاومت و پايداری در امردفاع از سياست و عملکرد دکتر مصدق، تاکيد و پافشاری بر امرمبارزه با استعمار و استبداد تا کنون سبب شده و اجازه نداده اند  تا نظرات و عقايد دکتر مصدق در اثر تبليغات سوء و انحرافی  قلم بمزدهای رژيم محمدرضاشاهی و نيروهای وابسته به استعمارگران و همچنين دستگاههای رنگارنگ  تبلیغاتی رژيم جمهوری اسلامی ، بويژه نيروهای طرفدار« ولایت »  مخدوش و بمرور زمان بفراموشی سپرده شود.

 امروز ما شاهد اين واقعيت هستيم که ارزشهای فکری و نظری دکتر مصدق عليرغم آنهمه تبليغات سوء و انحرافی و اظهارات دروغ و جعل تاريخ و وارونه جلوه دادن  واقعيات نه تنها بفراموشی سپرده نشده، بلکه جوانب آن در بين  ايرانيان وابسته به اقشار وطبقات مختلف اجتماعی بيشتر از قبل شناخته شده است.

جبهه ملی ايران در بيانيه ای که در  تهران بتاريخ  ١٣ /١٢ /١٣٩١  در رابطه با ۴۶ امین سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق ، صادر کرده، اين وضعيت و موقعيت جديد را بدرستی تحت عنوان «خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد» توصيف کرده است(برای خواندن بيانيه جبهه ملی ايران در اينجا کليک کنيد).
اکنون همچون گذشته بايد بر اين اصول محوری يعنی دفاع و توضيح ارزشهای فکری و نظری دکترمصدق، مبنی بر دفاع  از آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی، حاکميت قانون ، استقرارحاکميت ملت از طريق انتخابات آزاد و دفاع از تماميت ارضی تکيه کرد و با توجه و محترم شمردن حقوق مساوی تمام شهروندان ايرانی و تاکيد بر« اصل فرديت»، صرفنظر از وابستگی جنسی ، قومی، مذهبی، نژادی، مقام، شغل و مسلک آنها بايد در صدر مبارزات سياسی طرفداران «راه مصدق» و ديگر نيروهای دمکرات و آزاديخواه و استقلال طلب ميهنمان قرار داشته باشد. تا سربلندی ملت ایران حاصل و کشور در جایگاه جهانی خود قرار گیرد. کسی که خود را «طرفدار راه مصدق» و «مصدقی»می داند، حتمأ بايد برای «استقلال» همچون دوران مصدق، ارزش و اهميت قائل شود و تحت عنوان «جهانی شدن» (گلوباليزاسيون) همکاری و همسوئی با استعمارگران و طرفداران  آنها را در دستور کار خود قرار نداده  و با توجيه دريافت کمکهای مالی از دولتهای بيگانه به مترجمان فارسی زبان سیاست های خارجی آن کشور ها  تبدیل نگردد.
در واقع  نمی توان خود را طرفدار «راه مصدق»  و مصدقی تصور نمود، ولی با ارزش «استقلال» توافق نداشت و بدفاع از آن برنخاست!
با حاکم شدن رژيم جمهوری اسلامی و توجه به عملکرد و تصميمات سرکوبگرانه و غير دمکراتيک آن رژيم، سبب گردید  تا « جدائی نهاد دولت از نهاد دین و مذهب» بدرستی به يکی از خواست های محوری بخش بزرگی از نيروهای سياسی ايرانی تبديل شود.
 البته در رابطه با فعاليت ها و تبليغات در بارۀ  اين «خواست»، بهيچوجه نبايد از خاطر بدور داشت که «مذهب»بخشی از فرهنگ هر جامعه ای از جمله وطن ما ايران می باشد. پس دفاع از آن خواست بهيچوجه نبايد بمعنای دشمنی با مذهب و دين تلقی شود! زیرا  آزادی مراسم مذهبی ـ تمام اديان و مذاهب ـ ، يکی از ارزش های محوری  جوامع دمکراتيک می باشد!
بمناسبت بزرگداشت چهل و ششمين سالگرد درگذشت دکتر مصدق، من قسمتهائی از بخش دوم فصل شانزدهم کتاب « دکتر محمد مصدق و راه مصدق» * که درسال ١٣٨۴ تحرير کرده ام   که شامل مسائلی همچون:  چگونگی اعتقادات مذهبی دکتر مصدق و سمت و سوی تبليغات برخی از نيروهای طرفدار رژيم حاکم عليه دکتر مصدق، بويژه نيروهای طرفدار « ولایت » ،  مبنی بر ادعاهای واهی «بی دينی» دکتر مصدق ، امر « جدائی نهاد دین و یا مذهب از نهاد دولت» و نطق مرحوم آيت الله  سيد محمود طالقانی بر مزار دکتر مصدق در دهکده احمدآباد در ١۴ اسفند١٣۵٧ (٢٢ روز بعد از پيروزی انقلاب بهمن ) می شود،  اشاره می کنم.
١۴ اسفند ١٣٩١ ـ مصادف با ۴۶ امين سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق




*****
عده ای از مخالفين مصدق، مصدق را “ بی دين “ می دانستند و می دانند، با وجود اينکه دکتر مصدق خود را مسلمان می دانست و به مذهب شيعه اعتقاد داشت.
ــ  دکتر مصدق و مسئله مذهب ــ