به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، اسفند ۳۰، ۱۳۹۱

فرهاد مهراد
  بوی عید

بوی عیدی بوی توت بوی کاغذرنگی
بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ی نو
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه‌ عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده‌ لای کتاب






با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی مو در می‌کنم

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور
برق کفش جفت‌شده تو گنجه‌ها

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم



بوی عیدی، بوی توپ... بوی اضطراب
وقتی کودکانه فرهاد را گوش می‌دهی، لذت می‌بری از این همه خاطرات زیبا که با آنها می‌توان زمستان را سر کرد ولی وقتی کودکانه فرهاد را گوش می‌دهی، اضطراب می‌گیری از این همه اتفاق که در عید می‌افتاده یا قرار است بیفتد. 
 نوروز یک تعطیلات منحصربه‌فرد است. همه کارها را قرار است شب عید یا در طول تعطیلات انجام دهیم خانه را بتکانیم، خرید شب عید انجام دهیم، حساب‌ها را ببندیم، به اندازه کافی بخوابیم و استراحت کنیم، ویژه‌نامه نوروزی مجله و روزنامه را در بیاوریم، به همه دوستان و فامیل سر بزنیم و دل‌ها را بتکانیم مسافرت برویم، کتاب بخوانیم، سیگار را ترک کنیم، ورزش را شروع کنیم، حتی قبلا پیک نوروزی حل می‌کردیم و...


قرار است همه کارها شب عید سروسامان بگیرد، بهترین تعطیلات را هم داشته باشیم و بعد از عید هم سرحال برگردیم و تصمیم‌هایی را که بالاخره قرار است عملی کنیم، از ابتدای سال جدید عملی کنیم. تعطیلات عید قرار است تمام ناکامی‌های ما در طول سال را جبران کند و قرار است ما را برای یک‌سال جدید آماده کند. شب عید قرار است تمام مشکلات مالی را حل کند. عید قرار است با شور و شوق و لطافت بهاری هوای خود، تمام خاطرات ناراحت‌کننده سال قبل را از بین ببرد و شروعی برای یک تحول باشد. دوباره متولد بشویم و تمام زمستان را با خاطرات آن سر کنیم.


ولی چرا این‌طور نمی‌شود؟ چرا همه چیز شب عید گره می‌خورد، کارها ناتمام می‌ماند و تمام بدشانسی‌ها، شب عید روی می‌دهد. اضطراب و افسردگی افزایش می‌یابد، قیمت‌ها از گوشت و مرغ و ماهی تا کرایه تاکسی افزایش می‌یابد و درگیری بین مردم و پرخاشگری‌ها افزایش می‌یابد. همه برای افزایش قیمت، جلوجلو به پیشواز می‌روند و مردم برای خرید کالاهای ضروری و ذخیره کردن آنها با یکدیگر رقابت دارند. خرید و فروش کالاهای سرمایه‌ای مانند خانه و ماشین به حالت تعلیق درمی‌آیند و همه می‌گویند: «بذار ببینیم بعد از عید چی می‌شه؟» مگر قرار است بعد از عید چه اتفاقی بیفتد. تا حالا بعد از کدام عید نوروز اتفاقی افتاده است که قبل از عید مشابهش روی نداده است؟ کدام تصمیم را بعد از عید عملی کردیم که قبل از عید نمی‌توانستیم.

عید نوروز یک تعطیلات است، فقط همین و برعکس کریسمس که با برف و سرما همراه است، با طراوت بهاری همراه است. هیچ اتفاق خاصی، شب عید و در طول تعطیلات و بعد از آن روی نمی‌دهد. به چشم یک تعطیلی به آن نگاه کنیم و به اندازه یک تعطیلی چند روزه از آن انتظار داشته باشیم و از آن استفاده کنیم و لذت ببریم.
 حامد محمدی‌کنگرانی . روانپزشک