به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۹۱

شعر از دکتر علینقی حکمی، موزیک و اجرا از دکتر علی گوشه
دکتر علی گوشه

دویدم و دویدم 

دویدم و دویدم
سر کوهی رسیدم 
آنجا که در خیالم
همچون بهشت جان بود
آوخ نه آنچنان بود
نه سبزه ای نه آبی 
نه بلبلی که خواند بر روی شاخساری 
نه جنبش نسیمی
نه جلوه بهاری 
نه مردمی که داند
الطاف مردمی را



http://www.youtube.com/watch?v=y-VK2850Lp4

 Davidam o Davidamاینجا کلیک کنید 




نه آدمی که فهمد 
اسرار آدمی را
نه خنده نشاطی 
نه آه سوزناکی 
نه مست راستگوئی 
نه رند سینه چاکی 
نه دوستی که با او 
اسرار دل توان گفت 
رمزی ز کار جان گفت 
نه دلبری که اشکی در دامنش توان ریخت
با او دمی در آمیخت
کوهی سیاه و سرسخت
از سنگ خشک سوزان
با غارهای تاریک 
چون خانه های شیطان 
سر بر فلک کشیده 
آرام و پر ز طوفان 
خاموش و پر ز غوغا 
تاریک روز روشن 
لرزان میان گرما 
بدخونی و پلیدی
بد کاری و تباهی 
وحشت نشسته آنجا
بر تخت پادشاهی 

آید صدای مرغی 
در پنجه عقابی 
دنبال سبزه و آب 
یک عمر ره بریدیم 
وان آب و سبزه نایاب 
دویدم و دویدم 


در همین زمینه: