به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۹۶

درنگی در تاریخچه و معنای رفراندوم،علیرضا مناف زاده

علیرضا مناف زاده
اصطلاح رفراندوم در قرن نوزدهم وارد فرهنگ سیاسی اروپایی‌ها شد و جای اصطلاح «درخواست از مردم» را گرفت که در زمان انقلاب فرانسه به کار می‌رفت. بعضی‌ها رفراندوم را به جای اصطلاح «پْلِبیسیت» به معنای «رأی اعتماد گرفتن از مردم» به کار می‌برند که درست نیست. در بعضی از کشورها پیش آمده است که موضوع مشخصی را به رفراندوم بگذارند، اما مردم رفراندوم را تبدیل به پْلِبیسیت کنند. از همین رو، در فرانسه موضوع مهمی مانند «لغو اعدام» را در سال ۱۹۸۱ به رأی مردم نگذاشتند. البته سیاستمداران نیز می‌توانند رفراندوم را به پْلِبیسیت تبدیل کنند، چنان‌که ناپلئون بُناپارت پس از کودتای نوامبر ۱۷۹۹ معروف به کودتای هیجدهم برومر این کار را کرد. رفراندوم را ابزاری خطرناک توصیف می‌کنند و می‌گویند سیاستمداری که از آن استفاده می‌کند باید بسیار ورزیده و کارکشته باشد.

در ۲۲ بهمن امسال حسن روحانی در سخنرانی اش به مناسبت سی و نهمین سالگردِ انقلاب اسلامی، راه حلِ از میان بردن اختلاف‌ میان جناح‌های گوناگونِ نظام را با استناد به اصل ۵۹ قانون اساسی، مراجعه به آرای عمومی یعنی رفراندوم پیشنهاد کرد. سخنان او موجی از واکنش در میان شخصیت‌های معروف به جناح اصول‌گرا، برخی از اصلاح‌طلبان و گروه‌هایی از مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور برانگیخت.
واژۀ رفراندوم یا «مراجعه به آرای عمومی» که در فارسی به جای آن از اصطلاحِ «همه پرسی» نیز استفاده می‌کنند، چگونه و چه هنگام در زبان‌های اروپایی ظاهر شد؟ این واژه اسم مصدرِ فعل لاتینیِ «رِفِره» است. در فرهنگ‌های معتبر فرانسوی آمده است که این اسم مصدر را برای نخستین بار در میانۀ قرن ۱۸ میلادی به کار برده اند. دو معنای اصلیِ «رِفِره» در لاتینی یکی «گزارش کردن» و دیگری «به مجمعی رجوع کردن» است. در نتیجه، رفراندوم یعنی آنچه «باید گزارش شود» یا «به داوری یک گروه یا مجمعی گذاشته شود».
اصطلاح رفراندوم در قرن نوزدهم وارد فرهنگ سیاسی اروپایی‌ها شد و جای اصطلاح «درخواست از مردم» را گرفت که در زمان انقلاب فرانسه به کار می‌رفت. در آن انقلاب هربار قوۀ مجریه می‌خواست دربارۀ موضوعی با شهروندان مشورت کند، از اصطلاح «درخواست از مردم» یا «فراخواندنِ مردم» استفاده می‌کردند. بعضی‌ها رفراندوم را به جای اصطلاح «پْلِبیسیت» به معنای «رأی اعتماد گرفتن از مردم» به کار می‌برند که درست نیست. اصطلاح «پْلِبیسیت» جنبۀ شخصی دارد. آن را زمانی به کار می‌برند که از شهروندان بخواهند اعتماد یا بی اعتمادی خود را نسبت به «رئیس دولت» یا «رئیس قوۀ مجریه» اعلام کنند.
در رفراندوم معمولاً موضوع‌های بسیار مشخص را به رأی مردم می‌گذارند، موضوع‌هایی که با سرنوشت کشور رابطۀ سرراست و تنگاتنگ دارند، مانند رفراندوم ژوئن ۲۰۱۶ انگلستان برای بیرون رفتن یا نرفتن آن کشور از اتحادیۀ اروپا یا رفراندوم ۱۹۸۶ اسپانیا برای ماندن یا نماندنِ آن کشور در سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو). در بیشتر کشورهای دموکراتیک، تصمیم برای برگزاری رفراندوم را رئیس کشور یا احزاب سیاسیِ حاکم می‌گیرند. با این حال، در قانون اساسیِ بیشتر آن کشورها علت یا دلیلِ ضرورتِ رفراندوم و شرط‌های برگزاریِ آن را توضیح داده اند. در بعضی از کشورها پیش آمده است که موضوع مشخصی را به رفراندوم بگذارند، اما مردم رفراندوم را تبدیل به پْلِبیسیت کنند و با رأی خود، درواقع، پیامی به رئیس کشور یا حزب حاکم بفرستند. از همین رو، بعضی از اصلاحات اساسی را در فرانسه به جای رفراندوم به رأی نمایندگانِ پارلمان گذاشته اند. برای مثال، در فرانسه موضوع مهمی مانند «لغو اعدام» را در سال ۱۹۸۱ به رأی مردم نگذاشتند.
فرانسوی‌ها «پیمان‌نامۀ تدوین قانون اساسی اروپا» را که درواقع پیش‌نویس قانون اساسی اروپا بود در رفراندومی که در ۲۹ مارس ۲۰۰۵ برگزار شد، رد کردند. در اول ژوئن آن سال هلندی‌ها نیز در یک رفراندوم به آن پیمان‌نامه رأی منفی دادند. روزنامۀ تایم مانند بسیاری از تحلیل‌گران فرانسوی و اروپایی، بی‌اعتمادی مردم فرانسه را نسبت به سیاستمدارانِ خود علت اصلی نپذیرفتنِ پیش‌نویس قانون اساسیِ اروپا دانست. درواقع، مردم رفراندوم را تبدیل به پْلِبیسیت کردند. بعضی از سیاست‌شناسان آن رفراندوم را فاجعه توصیف کرده اند. البته سیاستمداران نیز می‌توانند رفراندوم را به پْلِبیسیت تبدیل کنند، چنان‌که ناپلئون بُناپارت پس از کودتای نوامبر ۱۷۹۹ معروف به کودتای هیجدهم برومر کرد. او قانون اساسی فرانسه را برانداخت و با گرفتن تأیید شهروندانِ فرانسه الهام‌بخشِ قانون اساسی تازه ای شد که در آن قدرتی نامحدود برای خود در نظر گرفته بود.
اصل ۵۹ قانون اساسیِ جمهوری اسلامی رفراندوم را در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن شمرده است. درخواستِ آن نیز باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگانِ مجلس برسد. در جمهوری اسلامی تاکنون سه بار رفراندوم برگزار کرده اند. نخستین بار در سال ۱۳۵۸ برای تغییر نظام کشور از پادشاهی به جمهوری اسلامی؛ بار دوم در همان سال برای تصویب قانون اساسیِ جمهوری اسلامی؛ و بار سوم در سال ۱۳۶۸ برای تصویب بازنگریِ قانون اساسی.
رفراندومی که در ۲۲ بهمن امسال حسن روحانی پیشنهاد کرد، ظاهراً برای حل اختلاف میان دو جناج اصلیِ جمهوری اسلامی است. می‌توان حدس زد که اختلاف آن‌ها، که شاید در اصل جنگ سادۀ قدرت باشد، به درجه ای رسیده که بقای جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند. وگرنه رئیس جمهوری اسلامی برای از میان بردن آن پیشنهاد رفراندوم نمی‌کرد. اما برگزاری رفراندوم برای حل اختلاف میان جناح‌ها بی‌معنی است. رفراندوم را برای موضوع مشخص برگزار می‌کنند. شاید منظور حسن روحانی پْلِبیسیت یعنی بازگرفتن رأی اعتماد مردم و، به عبارتی، تجدید عهد با آن‌ها بوده است.
رفراندوم ابزاری است برای کاربستِ دموکراسیِ بی‌میانجی. در فرانسه آن را نخستین بار در سال ۱۷۹۳ برای تصویب قانون اساسی برگزار کردند. این ابزار را سپس برای تغییر نظام سیاسی به کار بردند. از ۱۸۷۰ تا ۱۹۴۵ آن را به بوتۀ فراموشی سپردند. با روی کار آمدن ژنرال دوگُل رفراندوم دوباره در فرانسه معمول شد و سیاستمداران فرانسوی کوشیدند برای پیشبرد سیاست‌های خود از آن استفاده کنند. با این حال، قدرت‌های حاکم از رفراندوم می‌ترسند، زیرا ممکن است نتیجه اش به زیان آن‌ها تمام شود. رفراندوم را ابزاری خطرناک توصیف می‌کنند و می‌گویند سیاستمداری که از آن استفاده می‌کند باید بسیار ورزیده و کارکشته باشد.
منبع: رادیو بین المللی فرانسه