به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۷

در خوزستان چه خبر است؟ اعتراضات اهواز در گفتگوی دماوند با سعید بشیرتاش

در ماجرای اهواز سه ضلع عرب خوزستانی، ایران و جمهوری اسلامی مطرح است.
از نظر حقوقی و تاریخی، شهروند مسئول کجای این معادله قرار می گیرد؟
سعید بشیرتاش 
اعتراضات از ماجرای لباس عروسک خوزستانی در میان برنامه تلویزیونی کلید خورد. در نتیجه اگر بخواهیم به این ماجرا اضلاعی بدهیم باید ضلع بختیاری‌ها و دیگر ساکنان غیر عرب خوزستان را هم اضافه کنیم. ضمن اینکه اشتباه است که همه عرب‌های خوزستان را هم یک‌کاسه کنیم. به این اضلاع باید پولهای هنگفت خارجی و وهابی‌گری را هم اضافه کرد. وهابیگری یک برداشت بسیار تند از اسلام است که در تضاد کامل با دموکراسی و مبانی حقوق بشر قرار دارد. آینده ایران باید به سوی سکولاریسم باشد و نه فرقه‌های خطرناک مذهبی. ضمن اینکه مسئله قومگرایی و افکار فاشیستی-پان‌عربی هم در بخش بسیار کوچکی از جریانات سیاسی عرب‌های خوزستان وجود دارد.


هنوز یادمان نرفته که به هنگام حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، عده بسیار معدودی از عرب‌های خوزستان، با آزادی کامل، شعار «جان و روحم فدای صدام» را می‌دادند.
البته این عده اکنون یک صاحب خارجی جدید پیدا کرده‌اند. همچنین، برخوردهای تاریخی ناسیونالیسم ایرانی و

 ناسیونالیسم عرب از یک‌سو و نارضایتی بخشی از مردم ایران از ترویج و تحمیل فرهنگ عربی توسط جمهوری اسلامی هم گاهی یک جو ضدعربی در کشور ایجاد می‌کند که ممکن است هم‌میهنان عرب ما آن را به‌خود بگیرند و احساس توهین کنند.

در هر صورت، این اعتراضات اضلاع زیادی دارد.



 گفتگوی دماوند با سعید بشیرتاش : 

لباس بختیاری آن عروسک بهانه اعتراض بود.

بله اما باید ضلع بختیاری و غیر عرب خوزستان را هم در نظر بگیریم. بهانه شروع اعتراضات باید موجه و دارای پایه و اساس محکم باشد. مثلا باید پایمال شدن حقوق مردم بهانه اعتراض قرار گیرد. اعتراض به نماد بختیاری‌ها یا این ادعا که خوزستان متعلق به گروه قومی خاصی است به هیچ وجه شروع خوبی نیست و پایان خوشی هم نخواهد داشت.

در انبار باروت یک ته سیگار روشن هم می تواند باعث انفجار شود. آیا توهین صدا و سیما سهوی بوده؟

اصلا توهینی در کار نبوده.

نادیده گرفتن توهین نیست؟

یک‌سوم جمعیت خوزستان عرب است و برنامه های این استان گاهی درباره عربها، گاهی درباره بختیاری ها و لرها یا بقیه ساکنان این استان مانند دزفولی‌ها و شوشتری‌ها است. اینکه از ساکنان عرب خوزستان صحبت کنیم به معنای نادیده ‌گرفتن دیگر ساکنان خوزستان نیست و بالعکس. هم‌چنانکه اگر بجای عروسک با لباس بختیاری عروسک با لباس عرب می‌گذاشتند نیز توهین به دوسوم ساکنان غیرعرب خوزستان نبود. هر کدام از این اقوام نمادی از خوزستان هستند. در اهواز شعار سر داده اند “اهواز رو پس می گیریم” در حالیکه اهواز و خوزستان متعلق به یک قوم خاص نیست، بلکه متعلق به همه ایران است. باید با اتحاد همه ایرانیان در پی ساختن ایرانی باشیم که همه شهروندان ایرانی دارای حقوق برابر باشند.

اسم تاریخی خوزستان چه بوده؟ برخی از فعالان عرب می‌گویند که اکثریت ساکنان این منطقه عرب بوده اند و به زور شیعه شده اند؟

این حرفها فاشیستی است. بله، بسیاری از ایرانیان و حتی بسیاری از عربها هم به زور مسلمان شده اند. اینکه دنبال این باشیم که کی قدیمیتر بوده و یا کی مهاجرتبار است یک رویه فاشیستی است. این نوع رویه‌ای که برخی از قوم‌گرایان در پیش گرفته‌اند به سود خودشان نیز نیست؛ چرا که اگر‌ اساس را بر این بگذاریم که هر سرزمینی متعلق به قومی است که زودتر به این سرزمین آمده باشد که بختیاری‌ها و لرها چندین هزاره است آنجا هستند و عربهای خورستان دیرتر از بقیه به خوزستان آمده‌اند و در سده‌های اخیر به ایران مهاجرت کرده اند. مثلا بنی طرف‌ها در همین اواخر از عراق و عربستان به ایران آمده اند، آیا درست است که به این دسته از عرب‌ها بگوییم شما ایرانی نیستید و به عراق بازگردید؟ باید این نگرش را کنار بگذاریم. همه ما ایرانی هستیم. اینکه کی اول در خوزستان بوده و یا اینکه کی مهاجر است بحث‌های بسیار خطرناک و فاشیستی و نژادپرستانه و قوگرایانه است.

مهاجرت با کوچاندن متفاوت است. آیا جمهوری اسلامی یا شاه برای تغییر بافت جمعیتی را به این نطقه؟ کوچانده؟

خیر. اینها داستان سرایی است. الان درصد عربهای اهواز و آبادان و خرمشهر و کلا خوزستان از ۴۰ سال پیش بیشتر شده و اگر بافت جمعیتی عوض شده در جهت افزایش عرب‌ها بوده. این حرفهایی که از کوچاندن می‌زنند هم بی اساس است. مثل این است که بگوییم دسیسه ای در کار بوده که مردم از همه شهرهای ایران به تهران کوچ کرده اند. عرب‌ها به صورت قبیله ای و بیشتر در روستاها زندگی می کردند. بسیاری از ساکنان عرب اهواز از روستاهای اطراف کوچ کرده اند. کشورشان است و حق دارند کوچ کنند. همانطور که حق دارند به تهران و اصفهان و مشهد بروند. همه سرزمین ایران متعلق به ایرانیان است و هیچکس نمی تواند مانع کوچ شهروندان از نقطه ای به نقطه دیگر شود. به گفته فردوسی بزرگ همه جای ایران سرای من است.

اصلا معنی ملت همین است و یکپارچگی سرزمینی یعنی یک شهروند هر جای کشور که دلش خواست می تواند زندگی کند. برای آزادی خرمشهر همه ایرانیان از شهرها و اقوام مختلف جنگیدند و خونشان ریخته شد. از کرانه های خلیج فارس تا کرانه‌های دریای خزر متعلق به همه ایرانیان است. همه ایرانیان در هر شهری از ایران می‌توانند زندگی کنند. مثلا در استان فارس شیعه و سنی و بهایی و یهودی در کنار هم زندگی می کنند و زبان فارسی و ترکی و لری و لاری و چندین زبان دیگر در آنجا رایج است. اقوام مختلف در کنار هم زندگی می‌کنند و مشکلی هم با هم ندارند .

واکنش جمهوری اسلامی به اعتراضات اهواز چگونه بود؟

چند شب تظاهرات ادامه دارد و اولین تظاهراتی است که تا اینجا خوشبختانه جمهوری اسلامی در آن آدمکشی نکرده. در تظاهرات دی ماه طبق گفته خود رژیم ۲۹ تن کشته شدند. تظاهرات اهواز باعث ایجاد دودستگی و چنددستگی میان ایرانیان می شود که جمهوری اسلامی از آن استقبال می کند. شاید در مورد بخشی از شرکت‌کنندگان خشم کور باشد، اما برای برخی از هدایت‌کنندگان و دست‌های پشت‌پرده این تظاهرات به هیچ‌وجه خشم کور نیست. در این اعتراضات، علاوه بر حمایت‌های برخی جریانات تجزیه‌طلب، دست‌های دراز ماموران امنیتی جمهوری اسلامی را نیز می‌توان دید.

یعنی اعتراضات تحت کنترل است و قهوه خانه اهواز را عوامل حکومت آتش زدند؟

اطلاع دقیقی نداریم که عامل آتش سوزی و مرگ ۱۲ تن در قهوه خانه اهواز که بود و تنها می دانیم که یک عمل جنون آمیز بود.

جمهوری اسلامی می گوید معترضان تجزیه طلب هستند و معترضان می گویند عرب خوزستانی اگر تجزیه طلب بود چرا زمان جنگ به صدام نپیوست و برای دفاع از خاک ایران جنگید؟

اتفاقا بسیاری از آیت‌الله‌ها و مسئولان جمهوری اسلامی، از جمله نمایندگی رهبری در خوزستان، به‌شدت از اعتراضات دفاع کرده‌اند. جمهوری اسلامی مسئله‌ای با اختلافات قومی ندارد و حتی از آن استقبال می‌کند. به باور من، عرب خوزستانی تجزیه طلب نیست. اکثریت قریب به اتقاق آنها خود را ایرانی می دانند و صدها سال است که در کنار لرها و بختیاری ها و بقیه ساکنان منطقه زندگی آرامی دارند. همه شهروندان ایرانی به یک اندازه ایرانی هستند و هیچکس بیشتر از دیگری ایرانی نیست.

آیا تجزیه ایران سیاست عربستان سعودی است؟

کشورهایی که با ایران دشمن شده اند، طبعا حاضرند ایران تکه تکه هم بشود. حتی وجود یک دشمن هم زیاد است و سیاست ابلهانه جمهوری اسلامی ما را به این دشمنی ها کشانده. جمهوری اسلامی با اسرائیل و عربستان و همه دنیا دشمن است. رقابت بین کشورها همیشه وجود دارد، اما نباید تا سر حد دشمنی پیش برود. وقتی جمهوری اسلامی از شیخ نمر در عربستان دفاع کند، طبعا عربستان هم به تکاپو می افتد تا سازمانهایی علیه جمهوری اسلامی درست کند و شاهد هستیم که در این راه نیز پول‌های کلانی خرج می‌کند.

برخی از فعالان قومی بارها اعتراض کرده اند که در صدا و سیما به آنها توهین می شود. هدف این توهینها چیست و یا سهوی است؟

توهین زشت و محکوم است و در آینده باید توهین به ملت ایران و همه اقوام تشکیل‌دهنده‌اش مجازات داشته باشد. جمهوری اسلامی همیشه و به همه توهین می کند و اصلا از مفهوم ملت درکی ندارد. مثلا علی لاریجانی رئیس مجلس گفته ایرانی ها قبل از اسلام وحشی بودند و اسلام آمد و آنها را آدم کرد، یا علم الهدی می گوید ایران کشوری با ۱۴۰۰ سال سابقه است! یعنی تاریخ ایران را نفی می کند و یا خامنه ای تخت جمشید را نماد جنایت و مایه شرمساری نامید، یا معممین حاکم می گویند عربی زبان بهشتیان و فارسی زبان جهنمیان استتوهین به اقوام هم مثل توهین به ملت زشت و محکوم است و باید خواهان ایرانی عاری از هرگونه تبعیض باشیم. طبیعتا توهین بسیار زشت و محکوم است، به ویژه اینکه علیه قوم یا مردمان یا ملت خاصی باشد.

معترضان عرب می گویند شرکت نفت آبادان با اکثریت پرسنل غیر بومی آغاز به کار کرد.

بله، اما دلیل این امر تبعیض علیه عربهای منطقه نبود. نفت ایران توسط شرکت ایران و انگلیس اداره می شد و بعد از ملی‌شدن، پالایشگاه آبادان و دیگر تاسیسات نفتی ایران به نیروی متخصص نیاز داشت که از همه شهرها جذب شدند و باعث پیشرفت شهر آبادان و دیگر شهرهای خوزستان شدند. مثلا من دوران خدمت سربازیم را در نیروی هوایی بوشهر گذرانده ام. اکثریت پرسنل آنجا هم بوشهری نبودند، چون به نیروی متخصص نیاز داشتند که از سراسر کشور جذب می شد.

برخی فعالان عرب می گویند که حکومت مرکزی نفت مناطق عرب‌نشین را می برد، اما این منطقه در نهایت محرومیت به سر می برد و حتی شهرهای خرمشهر و آبادان ویران شده‌اند و پس از جنگ بازسازی و آباد نشده‌اند.

اولا اینکه بیشتر منابع نفتی ایران در مناطق بختیاری و غیرعرب‌نشین قرار دارد، اصلا نفت در مسجدسلیمان کشف شد. بیشترین منابع گاز کشور هم در استان بوشهر قرار دارد و متاسفانه این مناطق بسیار محروم هستند. مسائل را نباید قومی کرد. نفت و گاز ایران به صورت برابر به همه ایرانیان تعلق دارد. رژیم جمهوری اسلامی متاسفانه بسیار ناکارآمد است و جانمایه کشورداری و توسعه‌گرایی ندارد.

اما در مورد شهرهای خرمشهر و آبادان، شهر آبادان تا پیش از شروع جنگ مانند یک شهر اروپایی بود. بسیار آباد و مدرن. متاسفانه صدام حسین با ایدئولوژی پان عربی به ایران حمله کرد و خرمشهر و آبادان را ویران کرد. بعد از جنگ هم جمهوری اسلامی به جای بازسازی خوزستان و اصولا آبادسازی ایران، منابع کشور را در فلسطین و سوریه و لبنان و یمن و.. حیف و میل کرد. بخش بزرگی از مصیبت‌هایی که جمهوری اسلامی بر سر مردم ایران آورده به‌خاطر سیاست فلسطین‌محوری و وظیفه‌ای است که در نابودی اسرائیل برای خود متصور است. واقعیت این است که جمهوری اسلامی در این سیاست‌ها جور همه کشورهای عربی را دارد می‌کشد و بهایش را نیز مردم ایران می‌پردازند.

مهدی طائب، فرمانده قرارگاه عمار گفته بود برای ما سوریه از خوزستان مهمتر است. یک خوزستانی چطور می تواند با چنین فردی حس مشترک هم میهنی داشته باشد؟

بله، متاسفانه اینها اصلا وطن ندارند و علاقه‌ای به ایران ندارند. اصلا نمی‌فهمند میهن و هم‌میهنی یعنی چه. اینها فقط امت را می‌فهمند. برای همین هم برایشان فلسطین و سوریه از استان‌های ایران مهمتر می‌شود. طبیعتا با این افراد نمی‌توان حس مشترک هم‌میهنی داشت.

این روزها بسیاری از گروههای سیاسی درباره فروپاشی کشور یا جمهوری اسلامی هشدار می دهند. با احتمال فروپاشی اقتصادی و اجتماعی بعلاوه استبداد سیاسی، ایران به کدام سو در حرکت است؟

جمهوری اسلامی از همه نظر ایران را به سوی فروپاشی پیش می برد. برای همین مردم باید نظام را کنار بزنند تا شاهد فروپاشی ایران نباشیم. طبیعتا، حفظ و تداوم نهادهای دولتی برای اداره کشور و حفظ امنیت لازم خواهد بود. برای کنار زدن جمهوری اسلامی باید یک جنبش نیرومند سراسری در کشور به راه بیافتد. در دیماه شروع آن را دیدیم و احتمال اینکه به شکل بسیار گسترده تر دوباره سر برآورد فراوان است. تنها با یک جنبش سراسری، نه قومی و تفرقه افکنانه که نه قوم را به خواسته اش می رساند و نه ملت ایران را، می‌توان راه را برای آینده باز کرد.